داستان متفاوت خانوادهای که رکورددار حضور در جبههاند
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۹۸۱۸۶
فارسپلاس دیگر رسانهها - مهر نوشت:کتاب «شیشههای ترک خورده» کتاب جدید مریم عرفانیان است که توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است. این کتاب مجموعه خاطراتی از علی اصغر شیشهچی جانباز و رزمنده هشت سال دفاع مقدس است که خاطرات نابی را از اتفاقات مهم سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مریم عرفانیان، نویسنده کتاب، با اشاره به اینکه مراسم رونمایی از این کتاب قرار است به زودی برگزار شود، گفت: خانواده شیشهچی اهل مشهد و از خانوادههای با اصالت این شهر به حساب میآیند. شغل اصلی آنها شیشهبری است و گفته میشود اجدادشان در نصب شیشههای مسجد گوهرشاد همکاری داشتند.
وی اضافه کرد: محوریت اصلی ما در کتاب شیشههای ترکخورده، علی اصغر شیشهچی است، اما نگاهی به فعالیتهای خانواده ایشان هم داریم. قبل از آنکه علی اصغر به جبهه برود، داماد خانوادهشان ناصر فاتق و برادرش جواد به جبهه میروند و شهید میشوند. همین موضوع باعث میشود تا او هم وارد میدان نبرد با دشمن بعثی بشود. سالهای بعد هم برادر کوچکش هاشم شهید میشود.
عرفانیان با اشاره به اینکه اعضای خانواده شیشهچی حضور بسیار فعالی در جبههها داشتهاند، گفت: از این خانواده، پدری با هشت پسر و دو داماد به جبهه رفتهاند و در نهایت دو پسر و یک داماد به شهادت میرسند. آقا علی اصغر و یکی دیگر از برادرانشان به نام جعفر نیز جانباز شدهاند. شاید بتوان گفت خانواده شیشهچی رکوردار حضور در جبهه از نظر تعداد هستند و با یک بررسی بیشتر بتوان ادعا کرد که در هیچ مقطعی از دوران دفاع مقدس، جبهه خالی از آنها نبوده است.
عرفانیان درباره فرآیند مصاحبهها و نگارش کتاب گفت: وقتی با ماجرای زندگی خانواده شیشهچی مواجه شدم، احساس کردم میتوان کتاب جذابی برای نسل جوان نوشت. مصاحبهها را از آذرماه سال 1394 آغاز کردم و تحقیق و نوشتن آن تا 26 مهر 1400 ادامه داشت. یکی از دلایلی که باعث شد نگارش این کتاب طولانی شود، این بود که سراغ فرماندهانی رفتم که در عملیاتهای مختلف در کنار علی اصغر شیشهچی بودند. هر بار که آقای شیشهچی از عملیاتی سخن میگفت ما سراغ فرماندهان آن میرفتیم و مصاحبه میگرفتیم و صحت و سقم اتفاقات آن عملیات را بررسی میکردیم.
نویسنده کتاب «شیشههای ترک خورده» گفت: علی اصغر شیشهچی در دورهای فرمانده ترابری سنگین باختران بوده و در مقطعی دیگر نیز مسئول اعزام آمبولانسها در عملیات والفجر 8 بوده است. او در بخشی از کتاب، ماجرای ساخت "پل امام علی" که یکی از پلهای مشهور در جبهه است و حین عملیات ساخته شده است را تعریف میکند. سخنان او درباره ساخت این پل یکی از دستاولترین روایتها درباره این ماجرا است. علاوه براین، او یکی از افرادی است که در جریان بمباران شیمیایی حلبچه بوده و خاطراتش درباره آن حمله شیمیایی هولناک برای نخستین بار منتشر میشود.
وی تأکید کرد: خاطره او درباره روزهای قبل از بمباران شیمیایی حلبچه تکاندهنده است؛ تعریف میکند که چند روز قبل از آن اتفاق، هواپیماهای صدام بر فراز حلبچه پرواز میکنند و نامههایی تهدید آمیز را بر زمین میریزند که روی آن خطاب به مردم نوشته است: «اگر مقاومت کنید، شما را بمباران شیمیایی خواهیم کرد.» وعدهای که به شکلی بیرحمانه توسط صدام عملی میشود و آن روز وحشتناک را رقم میزند.
عرفانیان با اشاره به اینکه کتاب «شیشههای ترک خورده» روایتگر بخشی از تاریخ قدیم مشهد است، گفت: در قالب خاطراتی که از زبان علی اصغر شیشهچی بیان میشد، مروری بر تاریخ مشهد به ویژه سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزات مردم مشهد با رژیم پهلوی را بیان کردم. برای مثال، ماجرای سرنگون کردن مجسمههای شاه در سال 1357 در مشهد یکی از خاطراتی است که علی اصغر شیشهچی بیان میکند و در همینجا به نقش آقای خامنهای در مبارزات مردم مشهد علیه پهلوی اشاره میکند.
این نویسنده از اتمام نگارش 3 کتاب جدید خود خبر داد و گفت: این روزها نگارش 3 کتاب جدید را به پایان رساندهام و در مرحله چاپ قرار دارند. اولین کتابم «پای درختان زیتون» نام دارد و روایتی از زندگینامه شهید ابراهیم خلیلی است. او متولد سال 1358 و از شهدایی است که در حلب سوریه به شهادت میرسد. نکته قابل توجه درباره او این است که وی سالها از بچههای تخریب و خنثیسازی مینهای بهجا مانده از دفاع مقدس بوده و در همین راه، طی یک حادثه، روی مین میرود و پای راستش را برای همیشه از دست میدهد.
وی اضافه کرد: شهید ابراهیم خلیلی فرزند شهید است و با اینکه پای راست نداشته، بازهم تصمیم میگیرد برای مبارزه با داعش راهی حلب سوریه شود که در همانجا به مقام شهادت دست پیدا میکند. جالب است بدانید ابراهیم خلیلی یکی از بازیگران فیلم سینمایی «اخراجیها 1» نیز بوده که در آن فیلم هم از ناحیه پا مجروح میشود. او 4 بار به سوریه اعزام میشود که بار چهارم شهید میشود.
او درباره چاپ این کتاب گفت: نگارش این کتاب کاملاً تمام شده و برای چاپ به نشر 27 بعثت سپرده شده است. این روزها مشغول آخرین کارشناسی و سپس ویراستاری آن هستند.
عرفانیان درباره کتاب دیگر خود که آماده انتشار است، گفت: کتاب «لیلی منم» داستان زندگی راضیه فدایی، دختر 19 سالهای است که تصمیم به خواستگاری از یک جانباز 70 درصد قطع نخاعی میگیرد و با او زندگی میکند. این کتاب روایتگر ایثار و فداکاری یک دختر جوان در دهه 1370 است؛ جنگ تمام شده و او احساس میکند که کاری نکرده است، بنابراین تصمیم میگیرد پرستاری یک جانباز 70 درصد را برعهده بگیرد و همسرش باشد. به بنیاد شهید مراجعه میکند و 2 سال منتظر میماند تا گزینهای با این شرایط پیدا شود. این کتاب نیز برای انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) آماده شده است.
نویسنده کتاب شیشههای ترک خورده از نگارش کتاب دیگری با عنوان «عطر پیراهن تو» خبر داد و گفت: این کتاب ماجرای زندگی شهید حجت الاسلام سیدعلی احمدی زنجانی به روایت همسرش سیده دعاء زلزلی است. او اصالتاً ایرانی، اما مادرش لبنانی بوده است. به همین جهت در لبنان بسیار شناخته شده است.
وی در پایان یادآور شد: شهید احمدی زنجانی که از مدافعین حرم بوده، مدتی بعد از شهادت حاج قاسم در نبرد با تفکیریها در سوریه به شهادت میرسد. این کتاب نیز برای انتشار توسط انتشارات خط مقدم آماده شده است.
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: شیشه های ترک خورده مریم عرفانیان دفاع مقدس شیشه های ترک خورده دفاع مقدس سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۸۱۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزگار متفاوت زنان اراکی
روزنامه شرق نوشت: دیدار تیمهای آلومینیوم اراک و پرسپولیس عصر روز گذشته در شرایطی به میزبانی اراکیها برگزار شد که خبری از حضور تماشاگران زن در این ورزشگاه نبود. اراک که از ابتدای فصل تا پیش از این دیدار یکی از شهرهای همیشه در صحنه برای ورود زنان به ورزشگاه بود، جدیدا با محدودیتهایی همراه شده است. این محدودیت مربوط به نامه چند روز قبل سازمان لیگ است که به طور رسمی عنوان کرده بود تا زمان برطرفشدن نواقص «زیرساخت»، اجازه ورود زنان اراکی به ورزشگاه داده نمیشود.
از آنجا که پیشازاین، «زیرساخت» کاربردهای متفاوتی در این بحث پیدا کرده، بدیهی است که این مورد نمیتواند توجیهکننده واردنشدن زنان به ورزشگاه در اراک باشد. به نظر میرسد اصل داستان مربوط به اتفاقی است که در دیدار آلومینیوم اراک با استقلال در چارچوب رقابتهای لیگ برتر رخ داد؛ دیداری که با برتری استقلالیها به پایان رسید؛ ولی در انتهایش با ورود یک جیمیجامپ خانم و رفتن به سمت کاپیتان استقلال همراه شد. آن صحنه، بهویژه در آغوش کشیدن چندثانیهای سیدحسین حسینی، باعث شد تا جنجال جدیدی شکل بگیرد.
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال هم سریعا دست به کار شد و کاپیتان استقلال را ۳۰۰ میلیون تومان جریمه و سپس او را از همراهی تیمش در یک دیدار هم محروم کرد. از آنجا که حساسیتهای بهوجودآمده در این بخش زیاد شد، سازمان لیگ هم دست به کار شده و اجازه ورود مجدد زنان اراکی به ورزشگاه برای تماشای بازی را نداده است؛ پس بعید است که زیرساختی که از ابتدای فصل تا به الان مشکلی برای حضور زنان نداشته، یکباره در عرض چند روز دچار اشکال شود و مانع از حضور زنان شود.
محرومیت زنان اراکی از تماشای بازی روز گذشته در شرایطی رقم خورده که سازمان لیگ در اقدامی بحثبرانگیز، زنان تبریزی را هم مجددا از ورود به ورزشگاه و دوباره به بهانه مهیانبودن زیرساخت محروم کرده است. این اتفاق در حالی رخ داده که کلا زنان تبریزی در این فصل فقط یک بازی توانستهاند برای تماشای بازی تیمشان به ورزشگاه بروند و از ابتدا تا به الان از این امر محروم بودهاند. اگرچه هنوز دلیل چندان مشخصی برای این تصمیم در تبریز عنوان نشده؛ ولی محرومیت زنان اراکی بحثهای متعددی را در پی داشته است.
بحث اصلی دراینمیان این است که آیا اصولا ورود یک جیمیجامپ به زمین مسابقه باید با محرومیت کلی تماشاگران همراه باشد یا خیر؟ بر کسی پوشیده نیست که فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا با ارسال نامههایی به فدراسیون فوتبال ایران خواستار حضور زنان در ورزشگاه شدند. این دو نهاد تأکید کردهاند که نه برای بازیهای تیم ملی؛ بلکه برای همه بازیهای لیگ برتر، حضور زنان در ورزشگاه الزامی است. امری که اگرچه ابتدا به صورت گزینشی رقم خورد؛ ولی رفتهرفته با پیشتازی چند شهر به سمت بلیتفروشی هم رفت و زنان علاقهمند به فوتبال توانستند بعد از سالها، به طور رسمی به ورزشگاه بروند.
فدراسیون فوتبال ایران در این مسیر به صورت قطرهچکانی عمل کرد و رفتهرفته تعداد ورزشگاههایی را که زنان میتوانستند در آن برای تماشای بازی بروند، بیشتر کرد. البته شهرهای اصلی ازجمله تهران، اصفهان و تبریز از این مقوله جدا ماندند که بعدها با پافشاری بیشتر کنفدراسیون فوتبال آسیا، ورزشگاه آزادی هم به فهرست ورزشگاههایی که زنان میتوانند برای تماشای بازیهای لیگ برتر به آن بروند، اضافه شد. گو اینکه محل استقرار زنان در این ورزشگاه به قدری نامناسب است که شأن حضور این قشرِ علاقهمند هرگز رعایت نشده است. درباره دو کلانشهر دیگر هم که ممنوعیتها به قوت خود باقی است؛ در تبریز که دوباره ورود زنان به ورزشگاه ممنوع شده و در اصفهان که کلا اجازه ورود به آنها برای تماشای بازیهای لیگ برتر داده نشده است.
به غیر از این مورد، در چند شهر دیگر ازجمله همین اراک، از ابتدای فصل تاکنون زنان علاقهمند به فوتبال بدون هیچ مشکلی به ورزشگاه میرفتند که این مورد هم بهتازگی با محدودیتهایی همراه شده است. مشخص نیست ممنوعیتی که گریبان زنان علاقهمند به فوتبال در اراک را گرفته، چه زمانی برداشته شود؛ ولی این پرسش ذهن بسیاری را درگیر کرده که چطور، با فرض انجام یک اشتباه از سوی یک فرد، تنبیهی گروهی در نظر گرفته میشود که مانع از حضور دیگر زنان اراکی در ورزشگاه میشود؟ آیا در این زمینه نمیشد برخورد بهتری با زنان شود و آنها را در این برهه از علاقهای که به حضور در ورزشگاه نشان داده بودند، منع نکرد؟ آنهم در شرایطی که برای مسائلی بحثبرانگیزتر که در ذهن مردم تأثیر بسیار عمیقتری دارد، برخورد متفاوتی شده است.
ضمن اینکه این مورد با توجه به حساسیتهایی که پیشازاین از سوی نهادهای بینالمللی فوتبال نشان داده شده، اهمیت وافری دارد و میتواند منجر به آماتورشدن لیگ فوتبال ایران شود. ابتدای همین فصل بود که انتشار نامهای از مسئولان سازمان لیگ نشان داد در صورت راهنیافتن زنان به ورزشگاه، ایافسی این اختیار را دارد تا مسابقات لیگ ایران را بیاعتبار جلوه داده و حتی مشکلاتی برای تیم ملی در پی داشته باشد. آیا بهتر نیست قبل از رسیدن به آن مرحله، مسئولان تصمیم مناسبی در این موارد اتخاذ کنند؟